رابین شارما در کتاب راهبی که فراریاش را فروخت، سعی دارد دریچهای از بعد برتر وجودمان را برایمان بشکافد، دریچهای که در 24 ساعت شبانه روز یا حتی شاید در همهی عمر، لحظهای هم به آن توجه نداشته باشیم، غافل از اینکه فقط اوست که میماند.
بیش از ده سال پیش، کتابی چاپ شد که از آن زمان تاکنون، زندگی میلیونها نفر را دگرگون کرده است. داستان جولیان منتل، وکیل مشهوری که موفقیت مادی حیرتانگیزش نقابی بود بر خلا عمیق درونیاش. کتاب راهبی که فراریاش را فروخت (The Monk Who Sold His Ferrari)، ابتدا به تعدادی اندک چاپ شد اما به سرعت، هیاهویی بر پا کرد و دهان به دهان گشت. این کتاب اکنون به هفتاد زبان منتشر شده و از پرفروشترین کتابهای بینالمللی است. پیام این کتاب در سراسر جهان پخش شد، پیامی ساده و در عین حال قدرتمند که حاوی امید، الهام و موفقیتی اصیل است. این داستان الهامبخش آرام آرام پاسخ بزرگترین سوالات زندگی را در اختیارتان قرار میدهد، درست مانند فرآیندی عملی که در ایجاد خوشبختی، سرزندگی، شادی و آرامش درونی به شما کمک میکند تا در انتهای عمر، به زندگیتان افتخار کنید.
جملات برگزیده کتاب راهبی که فراریاش را فروخت:
– انسانهای خوب دائم خود را قوی میکنند.
– زمانی که به درستی سازمان مییابد، نشانهی قطعی ذهنی سازمان یافته است.
– مبارزهی خود را در برابر افکار ضعیفی آغاز کن که مخفیانه، وارد قصر ذهنت شدهاند.
– همهی ما به علت خاصی اینجا هستیم. زندانی گذشتهات نباش. معمار آیندهات باش.
– نابترین کاری که میتوانی انجام دهی، بخشش به دیگران است. روی هدف برترت تمرکز کن.
– راز شادی ساده است: کاری را که عاشق انجام دادنش هستی، پیدا کن و سپس همهی انرژیات را صرف آن کن.